نکات مهم برای نگارش دلنوشته و متن ادبی (بخش دوم)

در مرحله بعد این دلنوشته در نگارشها و هنر صاحب اثر دستخوش تغییرات شده و به اثری فاخر و گیرا تبدیل خواهد شد.
این تغییرات میتوانند در قالب اثر از جمله شعر کلاسیک( غزل، قصیده و …)، سپید، نیمایی و موج نو یا شعرطرح باشد یا در بهتر بیانشدن اثر لحاظ شوند از تشبیهات تا عنصر خیال و … باشد که همه در جهت بهبود اثر به کار میروند.
در مجموع یک اثر فاخر در تمام طول تاریخ ابتدا یک دلنوشته و دلسروده بوده که با هنر و فن صاحب اثر به کمال خود رسیده و مخاطبپسند و منتقد پسند شده است.
همراه ترفندا باشید ، ادامه مطلب در بخش سوم کلیک کنید
علی مرادی نظرآبادی(ساده) سابقه ی سه سال نویسندگی در فضای مجازی، نویسنده ی بیش از صد و پنجاه داستان کوتاه از قبیلعاشقانه و اجتماعی، پیشگام در سبک جان بخشی به اشیاء بین نویسندگان مجازی که رمان “من مَحیا نیستم” از ایشان در دست چاپاست، میگوید:
دلنوشته همانطور که از اسمش پیداست، هیچ قاعده ی خاصی برای نوشتنش وجود ندارد و برای ابراز احساسات نویسنده است.
برای نوشتن دلنوشته سواد خاصی نیاز نیست و حتی لازم نیست که رشته ی ادبیات خوانده باشیم.
هر نوشته ی ادبی ممکن است دلنوشته(دلی) باشد اما هر دلنوشته ای ارزش ادبی ندارد.
از نظر من ارزش ادبی هیچ ربطی به اینکه کتابی چاپ شود و حتی در بازهی زمانی کوتاه پرفروشترین باشد اما سالها بعد هیچ یادی ازآن نشود، ندارد. در واقع اثری دارای ارزش ادبی است که ماندگار شود.
علی قاسم پیوندی شاعر، رماننویس و یکی از نویسندگان رمان “سکه ای دو رو به نام زندگی” میگوید:
دلنوشته ی ادبی حاصل مونولوگی زاییده ی ذهن نویسنده است و اغلب از قواعد نثر پیروی میکند و اگر موزون باشد حاصل چینشاتفاقی کلمات است. دلنوشته اصول و مبانی از قبل تعیین شده ندارد و تقریباً میتوان گفت نویسنده با نوشتن کلماتی برآمده از امیال وآرزوهایش سر و کار دارد. از این جهت، کلمات از دل برمیآیند و بازتاب احساس صادقانه و اندیشه ی معمولی نویسندهاند.
دلنوشته معمولاً با اندکی کم و کاست از ذهن نویسنده به قلم او منتقل میشود و نویسنده تنها به دنبال افزودن حس اثر به وسیله ی صنایعادبی و زبانبازی و سادهنویسی است. در واقع استفاده از تشبیهات و استعارهها و… تنها برای درگیر کردن احساسات خواننده است واز پیوستگی بیبهره. معمولا تصاویری که ممکن است به این روش به وجود آید منظور و معنا و مفهومی را _جز آنچه بیان میکنند_ نمیرسانند و دلنوشته دارای تصاویر اتفاقی، آنی و بدون ارتباط است. (آن هم اگر تصویری داشته باشد و فقط روایتی را نقل نکند!)
دلنوشته میتواند سطرهای زیبا و خیالانگیزی داشته باشد اما این سطرها برآمده از ساختار نیستند و نمیتوانند خواننده را در دنیایپشت کلمات همراهی کنند.
برای دلنوشته مبانی مشخصی ارائه نشده است و به همین دلیل مثلاً نمیتوان کسی را محکوم کرد که برای نوشتن آن از قواعد دستوری ونگارشی پیروی نمیکند اما بهتر است آن را در حوزه ی نثر بررسی کرد.
در دلنوشته بسیار میبینیم که نویسنده زیادهگویی کرده است و هنگام ابراز احساس آنقدر آن را در چند سطر بسط میدهد و جزئیاتغیرضروری را بیان میکند که اثر با حشو همراه میشود اما همین ویژگی برای کسی که مخاطب دلنوشته است نقش تأثیرگذاری و ارتباطبیشتر با اثر را ایفا میکند و بنابراین برای دلنوشته حسن محسوب میشود. گفته شد بهتر است دلنوشته در حوزه ی نثر بررسی شود چراکه به طور مثال برای این مورد در حوزهی شعر گفته میشود اثر حالت توضیحی توصیفی گرفته، کلمات و سطرهای اضافی به کار رفته ونویسنده به جای تصویرسازی به شرح تصاویر پرداخته است.
عاطفه رحمانی ویراستار، مدرس و نویسنده ی رمان “پرتوی در تاریکی” میگوید:
دلنوشته به آثاری گفته میشود که سرشار از حس باشد.